خواندنی و جالب

ـ مغز انسان بیش از سایر اعضای بدن كار میكند و بیش از20% از انرژی بدن را مصرف می كند.
ـ زنبورها از بوی عرق بدشان می‌آید و به كسی كه به نوعی بدنش بو دهد یا عطر و ادكلن زده باشد حمله می‌كند.
ـ هر یك لیتر بنزین معادل 5/23 تن گیاهان مدفون شده در قرنها پیش است.
ـ 90% یخ دنیا در سرزمین های قطبی است.
ـ انسان با خوردن 20 نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد.
ـ متوسط وزن مردان در كره زمین بیش از وزن زنان است.
ـ نیاز مردان به صحبت كردن در هر روز دوازده هزار واژه و نیاز زنان 23 هزار واژه است.
ـ سرعت گردباد گاهی به300 تا 450 كیلومتر در ساعت می رسد.
ـ عمیق ترین دریاچه جهان دریاچه بایكال در روسیه است كه 1940 متر عمق دارد.
ـ حدود 7 هزار نوع برنج مختلف در دنیا وجود دارد.
ـ یك میلیون كره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد.
ـ 1300 كره زمین در سیاره مشتری جای می گیرد.
ـ‌ از بین رنگها رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت كننده است.
ـ نور خورشید فقط تا عمق 400 متری آب دریا نفوذ می‌كند.
ـ سختی آب مشابه سختی بتن است.
ـ رعد و برقی به طول 6/1 كیلومتر دارای برق كافی برای روشن كردن یك میلیون لامپ است.
ـ‌ هنگام صحبت برای بیان هر كلمه 72 ماهیچه به كار گرفته می‌شود.
ـ لایه پوستی كه آرنج را پوشانده است هر 10 روز یكبار عوض می‌شود.
ـ تنها چیزی كه در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد.
ـ زرافه تازه متولد شده 2 متر قد دارد.
ـ مغز فیزیكدان نابغه، آلبرت اینشتین 15 درصد از حجم مغز انسان عادی بزرگتر بود.
ـ مارها گوش ندارند و با زبان می‌شنوند زیرا زبان آنها به امواج صوتی بسیار حساس است.
ـ اسب ماده 30 دندان و اسب نر 36 دندان دارد.
ـ زمان بارداری فیل دو سال است.
ـ آمریكاییها سالانه 85 میلیون تن كاغذ مصرف می‌كنند.
ـ اختاپوس دارای بزرگترین چشمان است كه گاهی به 25 سانتیمتر یعنی اندازه یك توپ والیبال میرسد.
ـ مار آناكوندا تنها نمونه افعی است كه بچه می‌زاید.
ـ پروانه با پا شیره گلها را می‌چشد نه با زبان.
ـ 20 درصد آب شیرین جهان میان آمریكا و كانادا قرار دارد.
ـ بهترین شكارچی در خشكی خرس قطبی است.
ـ در بین انواع خرس ، خرس پاندا بزرگترین جمجمه را دارد.
ـ خرس با تمام سنگینی خود میتواند با سرعت 50 كیلومتر در ساعت بدود.
ـ حس بویایی خرس تقریبا 100 برابر قویتر از انسان است.
ـ كوههای آلپ در سال حدود یك سانتیمتر بلند میشوند.
ـ بیماری قند اولین عامل كوری در مردم جهان است.
ـ اگر در یك سال هیچ یك از نسلهای یك جفت مگس نر وماده از بین نروند ، حجم مگسهای متولد شده با حجم كره زمین برابر میشود.
ـ در خط استوا ، دمای هوا در تمام فصول سال تقریبا یكسان است.
ـ هر قفل شماره‌دار ممكن است یك میلیون رمز داشته باشد.
ـ برج كج پیزا 293 پله و برج ایفل 1792 پله دارد.
ـ رشد كودك در بهار بیشتر است.
ـ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می‌كند.
ـ چشم شتر برای محفوظ ماندن در برابر شنهای صحرا 3 پلك دارد.
ـ تپش قلب گربه 2 برابر قلب انسان است. قلب گربه در یك دقیقه بین 110 تا 140 بار می‌تپد.
- قدرت بینایی جغد 82 برابر قدرت دید انسان است.
- مار میتواند تا نیم ساعت بعد از قطع سرش نیش بزند.
- دانشمندان دریافته اند که مورچه همچون انسان صبح به هنگام بیدار شدن خمیازه میکشند.
- تجربه نشان داده است که مرغ با شنیدن موسیقی تخم بزرگتری میگذارد.
- ویروس عامل آنفلوآنزا بیش از 200 نوع دارد.
- هیتلر از مکانهای بسته بسیار وحشت داشت.
ـ انسان بالغ روزانه به هنگام كارهای سخت ممكن است تا 15 لیتر عرق كنند.
ـ بیشترین حرف مورد استفاده در انگلیسی
E و كمترین آن Q است.
ـ مردم فیلیپین به بیش از هزار لهجه سخن میگویند.
ـ زرافه همواره ایستاده وضع حمل می‌كند و نوزادش از فاصله 180 سانتیمتری به زمین میافتد.
ـ قدرت سیب در تحریك دستگاه عصبی از كافئین بیشتر است.
ـ دندان انسان چندین برابر از صخره محكمتر و سخت تر است.
ـ ادیسون 1097 اختراع داشته است.
ـ قلب فیل در هر دقیقه 200 بار می‌تپد.
ـ تنها موجودی كه میتواند به پشت بخوابد انسان است.
ـ وزن چشم زرافه دو برابرمغزآن است.
ـ پژوهشها ثابت كرده است كه پشه بیشتر به سراغ كودكان و افراد بور میرود.
ـ هر عنكبوت تار ویژه خود را دارد و هیچگاه دو تار عنكبوت به هم شبیه نیستند.
ـ مجسمه آزادی نیویورك 225 تن وزن دارد.
ـ مردم اندونزی به 365 زبان صحبت می‌كنند.
ـ مینای دندان محكم ترین جسم بدن است.
ـ نازكترین پوست بدن، پوست پلك و كلفت‌ترین پوست بدن را كف پا دارد.
ـ رشد ناخن نصف رشد مو می‌باشد.
ـ میانگین رشد ناخن دست 4 برابر ناخن پا است.
ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.
ـ بدن انسان روزی یك لیتر بزاق تولید میكند.
ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.
ـ به طور متوسط روزی 17000 بار پلك میزنیم.
ـ از آنجا كه آب رنگ قرمز را جذب می‌كند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.
ـ چشم سالم میتواند 10 میلیون رنگ را ببیند.
ـ ارتفاع ابر تا زمین در روز بیشتر از شب است.
ـ مار كبری تنها ماری است كه قادر است فیلی را از پا در آورد.
ـ خرگوش و طوطی تنها حیواناتی هستند كه می‌توانند بدون برگشتن، اشیاء پشت سر خود را ببینند.
ـ كوچكترین استخوان بدن در داخل گوش قرار دارد.
ـ مورچه تنها موجودی است كه در مقایسه با بدنش بزرگترین مغز را دارد.
ـ خودرو در سرعت 40 تا 55 كیلومتر در ساعت كمترین سوخت را مصرف میكند.
ـ متخصصان تغذیه به این نتیجه رسیده اند كه ‌ر‌و‌ز‌ه بهترین رژیم برای كاهش دائمی وزن است.
ـ وزن جگر انسان حدود 1/3 كیلوگرم است وبزرگترین غده در بدن است.

 

طنز

مصاحبه روز

 

 

خبرنگار:- هژده ماه قبل  با ايجاد  اداره دولتي نو شعار  اين بود، که بايد  همه ئ مامورين دوباره  به  کار هاي  خود  مصروف  شوند. که همه  هي ميدان و طي ميدان بادل هاي پر از ارمان ،در جستجوي يک لقمه نان  در ادارات مصروف کار شدند.ولي در اين اواخر  يک سره تنقيض کاري  در تشکيلات اغاز شده علت چيست ؟
مسوولين:- در آغاز کار اداره ئ نوسعي به خرچ داده شد تا افرادي ،بانفوذ،خيشاونددار،قوم دار،چون مايان به صفت  مسوولين امور بر گزيده شوندکه ماشاالله در انتخاب  ونصب  کادر ها يک سرسوزن  هم اشتباه وغلطي وجود نداشت و ندارد. ما شکر خيشاونددار ، قوم دار قابل دقت اينکه سيال دار،شريک دار،مدعي دار ودشمن دار هم هستيم،يک گپ مشهور است که مي گويند*اگر خيرت به خيشاونداند ميرسد ديگران را صبر است*
خبر نگار:- نفهميدم  منظور شما از بيان اين ضرب المثل  چيست ؟
مسوولين:- بلي  ما اين ضرب المثل  را به شما چنين تفسير ميکنيم ،ببنيد همان قسمي که گفته امديم ما بنا بر همين با اصل ونصب بودن يعني باداشتن برادران، يازنه ها،خسربره ها،پسران کاکا ،پسران ماما، بچه هاي عمه،بچه هاي خاله، خسر، خشو، خاله خشو ها،عمه خشو ها ،کاکاخسره وماما خسرها که احصائيه اش را  دها مستوفي هم گرفته نمي تواند به مقامات دولتي تکيه زديم  وبا همين ها که در بالا تذکر داديم در طول زندگي سروکار داشتيم ،سروکارداريم وسروکا خواهيم داشت .انها هرکدام شان درهمان روز هاي اول که بوي بر شده بودند که مايان کانديد چوکي هاي حساس هستيم  در مراقبت ورقابت از  يک ديگر چوقه،چوقه وصف،صف  به ديدن ما مي امدند و به گونه ئي از گونه ها ابراز همکاري ميکردند،ما هم قبل ازاينکه  رسما" دراين چوکيهاي بلندبالا مقرر شويم  بطور شفاهي  هرکدام انها را دراين شعبه وان شعبه ،اين دفتر وان دفتر مقرر کرديم .بخت وطالع باما ياري کرد وچوکيها نصيب ما شد وما هم به قول خود وفا کرديم  اگر  به  قول خود وفا نمي کرديم  مي فهميد روزگار ماروزگار گلي بود بايد از رفتن به خانه براي هميش صرف نظر مي کرديم و خود را هشت  ميخه  در چوکيها مي چسپانديم ومجاور دفتر مي شديم.
خبرنگار:- حالا اين طور نيست؟
مسوولين:- ني،بابا در اينده  سر ما مثل منار جاده ئ ميوند پيش  خويش وخويشاوندان ما بلنداست،راستي  گپ سره تنقيض کاري بود، بلي تنقيض کاري بايد  شفاف بگويم که بودجه منظور شده به ادارات ما از جانب  دولت  کفايت تاديه معاشات همين ترکيب را مي کند از ان در بالا تذکر به عمل اورديم وحتي از بودجه ئ سال اينده قرض گرفتيم  موبل وفرنيچر لوکس خارجي ،تلويزيون، ويديو ،ديش آنتن،  تيلفونهاي سيار به تک،تک اعضاي خانواده هاي  خريداري کرديم و موتر ها را هم نو جديد وکاغذ پيچ مطابق مودل سال اينده  خريداري کرديم  مي فهميد چرا ؟ زيرا  ما علاوه از قوم داري، خيش داري ،سيال دارو شريک دار هم هستيم اگر يک سيال وشريک ما به منزل ويا دفتر ما قدم گزارد بايد که چشمانش بسوزد ودل اش در بگيرد*سيال اگر ازسيال پس ماند بيني اش از بريدن است* شما خود قضاوت کنيد برادررا که پول نباشد مامور ناشناخته شده وبي کس گوي چه ميکندو چه کار دارد از صبح صادق تا شامي گاو کم در دفاتر ما بنيشيند.اين  است علت پوز گنده ئ تنقيض کاري در تشکيلات.
خبرنگار:-بعضي از شما ها به تحقير،توهين،لت وکوب وحتي به حبس خبرنگاران مبادرت مي ورزيد ،علت چيست وچرا اين کار را مي کنيد؟
مسوولين:- شما ميدانيد  با لت وکوب کردن وتهديد کردن خبرنگاران ما قدرت دولت را به نمايش مي گزاريم ، زيرا با تهديد،تحقير، لت وکوب  خبر نگاران  مردم زودتر وبلا درنگ از بد قهر بودن و بااتوريته بودن ما اگاه مي شوند،از جانبي ديگر اين يک امر معمولي است ما مراجعين و حتي مامورين بي واسطه را لت وکوب ،تهديد وتحقير ميکنيم،تاباشد دوستان ما عبرت بگيرند، مردم بترسند، ودشمنان دولت  پند بگيرند .

اخبار روز 


      درهمين نزديکي ها مسابقه پهلواني که معمولا در هرفصل سال بخاطر تغيرات تشکيلاتي در مقامات بلند پايه وزارت دفاع بين تيم هاي  اين طرف وان طرف براه انداخته ميشود ،داير گرديده بود.نتيجه مسابقه از طرف هيت ژوري چنين اعلان گرديد:
   مسابقه يکه بخاطر تغيرات تشکيلا تي براه انداخته شده بود،بعداز درخشش فعال هردو تيم  که همراه با غالمغال ،گيرو دار،خاک بادوطعنه زدن ها بود در فضاي که از قيل وقال زياد هر دو طرف صداي يک ديگر را نمي شنيدند،بالاخره با قبول اينکه اين تغيرات نه در سطح تشکيلا تي مقاماتي بلندپايه آن وزارت بلکه در ديکوروديزاين دفاترئ مقامات بالا، که موبل وفرنيچر سابقه با موبل وفرنيچرو مفروشات قيمتي عوض شود به پايان رسيد.تيم اين طرف برنده وتيم آن طرف مغلوب موقت اعلان گرديد نتيجه مسابقه با نااميدي ممتدودل سردي پرشورئ تماشاچيان استقبال گرديد.

      قرار بود سنگ تهداب يک باب مکتب  دريکي ازنواحي شهر کابل که قبلآ سروي وتثبيت گرديده بود، از طرف مقامات عالرتبه دولتي به اشتراک نمايندگان کورد ديپلوماتيک مقيم کابل ونمايندگاني ،نمايندگي هاي کمک هاي بشري به افغانستان گزاشته شود. حين رسيدن مقامات و مهمانان خارجي به محل ،مشاهده گرديد که ساحه مذکور با استفاده از تاريکي شب وباريکي اوضاع از طرف قوماندان چکه چور به همکاري قوماندان زور خان ،فتح وبه تصرف در امده است.هيت هنوز مصروف  بررسي و گفت وگو در محل بودند که از دور،دور سياهي لشکري  مسلح باسلا حهاي خفيف وثقيل با شتاب زدگي به سوي شان در حرکت اند،هيت ومهمانان باديدن اين وضع دست و پاچه شدند،صرف مجال ان را يافتند تادر يکي از موتر هاي لاري مربوط به انجيو ها پايدان کشال خودرا به قومانداني ايساف برسانند.دراين حادثه قرار اظهارت اشتراک کنندگان به کسي اسيب جاني نرسيده ولي اسيب مالي ازاين قراراست:
چند عراده موترهاي لوکس،چندين عينک،چندين لنگ بوت،چپلي وجراب، چند قاب ساعت، تيلفونهاي سياروغيره وغيره ازهيت  ومهمانان حين فرار درمحل به جا مانده است،که استرداد اين چيزها از قوماندانان مذکور به علت مصلحت هاي موجود به پروسه ئ نوسازي کشورلطمه ميزند.

      وزارت مخابرات طي صدوري اعلاميه از هموطنان مقيم خارج از کشوربا ادب توقع برده است که حين ارسال پارسل هاي شان  به داخل کشور بالاي پارسل هاي خود مارک خطر مرگ را نصب نموده وبنويسند که پارسل هذا حاوي مواد زهري خطر ناک است،تا بدينوسيله از سرقت،لادرک شدن ومفقودالاثر شدن بموقع  پارسل هاي شان در شعبات  چک وکنترول وزارت مخابرات جلوگيري شود.

     پيش بيني وضع جوي نظامي کشور درطول چند ماه اينده ازاين قراراست:اسمان سرتاسر کشورابرالودازگردوغبار جنگ بوده وهر ان  احتمال  ريزش  باران شديد مصيبت اسامرمي هاي خوردوکلان همراه با رعدوبرق توپخانه،تانک وراکت بر سر هاي نازنين  شما وجود دارد.لطفآ حين خروچ از کلبه  هاي تان واسکت زرهي وکلاه هاي ضد مرمي تانرا فراموش نکنيد.

خنده ها

خنده ها

 

القاعـده و الفایده

 

 

 

تاراج بیشتر آینده بهتر

 

 

کابل با بهار این فصل شگفتن ها و روییدن ها جان تازه یافته بود .هوای بهاری که  دل ودماغم را به نوازش گرفته بود، در کنار پنجره ای ایستاده و آرام آرام شعر یکی از دوستانم را زمزمه میکردم:

" بهار آمد

بهین فصل محبت زا ی هستی بخش ومستی زا

بجنب از جا

مباد آندم

مباد آن یک لحظهء بسیار کوتاه هم

گل آغوش من وا گردد و اما

نسیم عطر تو در خود نپیچاند اندامم

بدادش یار سایه..."

که ناگهان صدای سکرتر مسوول جريده رشته خیلاتم را درید ویک قد از جا پریدم.

سکرترمسوول: چرا رنگت پریده مثلیکه ترسیدی ؟

بنده: ظالم جان در دنیای دیگر بودم، همه را با صدای بی وقتت خراب کردی.

سکرترمسوول: فرق نمیکند تیاری بگیر که در یک دنیای دیگر باید بروی.

بنده: نکند مرا به او دنیا تیر میکنی.

سکرترمسوول: تو فقط دوتا دنیا را میشناسی این دنیا و آن دنیا، حالا هستند کسانی که برای خود دنیای دیگر ساخته اند.

بنده: مثلا؟

سکرترمسوول: دنیای انجو ها، دنیای امیران،دنیای وزیران، دنیای جنگ سالاران و....

بنده: بکدام این دنیا ها مرا میفرستید؟

سکرترمسوول: امروز " تاراج انجو" جلسه دارد، تو باید در جلسه شان اشتراک کرده  و گزارش آنرا برای اخبار تهیه کنی.

راهی وظیفه شدم، چون میدانستم در شهر کابل پیاده زود تر از سواره به منزل مقصود می رسد، پیاده را بر سواره ترجیح دادم. حی میدان و طی میدان و خار مغیلان و خاک خیابان، رسیدم به مدخل وزیر اکبرخان.خواستم از مردی که از مقابلم میآ ید آدرس را بپرسم:

سلام وطندار.

وطندار: سلام پدرا

بنده: مثلیکه مست هستید!.

وطندار: نی بادار خمار هستم

بنده: خمار چی!؟

وطندار: خمار یک شکم نان و چای شیرین هستم. اگر یک بغله، یک بغله راه میُرم پایایم قوت نداره.

بنده که زیاد شرمنده شده بودم،اشک در چشمانم سنگر گرفت . از گفته خود سخت نادم شده بودم .

وارخطا از او پرسیدم در همین جا زندگی میکنید؟.

وطندار: نی پدرا اینجه از دیگه طبقه مردم اس.

بنده: از کدام طبقه ؟

وطندار: بادار حالی ما چند طبقه یا گروه مردم داریم:

1- الخارجه:

الخارجه کسانیستن که نخاستن غازی یا شهید شون و هم نخاستن مثل مه مجسمه متحرک شون. روز شان با روزگار نساخت، فرار را بر قرار ترجیع داده و دو تا کردن. میگن در خارجه سرگردان هستن.کسش ده نم اس و کسش ده غم.

2- القاعده :

خودت دیگه خبر داری که گاهی اونا پیش و امریکایا ده رد شان و یا امریکایا پیش و اونا، در ردشان اس. از ای کوه ده او کوه و از ای غار ده او غار . سریال موش و پشکه جور میکنن. مردم میگه که سر کرده شان اِو شد و ده ریگستان کُم شد.

3- الفایده:

الفایده کسانیستن که دسترخان چوره هوار کدن و ملیارد ها دالره قورت کده و آروق نزدن.

4- الخائیده:

اینه آدم های بیچاره مثل مه که از هر طرف جویده شده و مثل تفاله نیشکر به زمین انداخته شدن و تعداد شان بسیار زیاد اس. به اینا مجسمه های متحرک هم میگن.

بنده: این تقسیمات را از کجا کردی؟

وطندار: چیزیکه عیان اس چی حاجت به بیان اس. پدرا یکبار چشمایته خوب واز کو اگر غیر از ای چیزی دیگه دیدی باز مه ملامت.

بنده: سرک چپاول را گمُ کردیم میدانید در کجاست؟

وطندار: خانه چارصدوبیسته خو کار نداری  تاراج انجو ره؟

بنده: درست فهمیدید همان جا را کار دارم.

وطندار: اونه پدرا اونوخودش اس از دور نمایان اس. تو ازکدامش هستی، الفایدهستی یا القاعده که با الفایده دسته یکی کده؟

بنده: نخیر من خبرنگار نشریه درد نامه بی قاعده  هستم.

وطندار: فامیدم از گروه سر گردان که پشت گپای مفت چالان استین. و روز یکی دوتای تان لت وکوب میخورن.

بنده: همینطور یک چیزی. تشکر از معلومات شما من باید بروم که نا وقت شده است، خدا حافظ.

وطندار: فکرت باشه که سرت راه جور نکنن. یانیکه سر جواله سرت نگیرن. خدا پشت وپنایت.

بلاخره به خانه  420 دفتر تاراج انجو رسیدم.

پس از تشریفات معمول مرا به سالون مجلل جلسه رهنمائی کردند. در قسمت بالایی سالون میز خطابه و در کنار آن میز دو نفری برا ی هیات رئیسه جلسه گذاشته شده بود و در دیوار عقب هیات رئیسه شعاری بدین متن آویخته بودند:

تاراج گران بیباک!  تا ملت در خواب است و دولت آشفته وبیتا ب، بیدار باشید وفعال!

 

در حدود بیست تن اشتراک کننده از قبل اخذ موقع نموده بودند. پس از گذشت دقایقی چند هیات رئیسه دونفری وارد سالون شده در جایگاه شان قرار گرفتند . حاضرین برسم احترام از جاها یشان بلند شده و با کف زدنها از ایشان استقبال بعمل آوردند.

رئیس جلسه که یگانه سخنران مجلس بودعقب میز خطابه قرار گرفته و سخنان خود را با این شعار شروع کرد :

زنـــــــده بــــــــاد فیصله نــــــامه پولی بــــــرلین!

 

همه با صدای بلند زنده باد زنده باد گفتند. موصوف بسخنان خود چنین ادامه داد:

انجویست های دلیر ما امروز اینجا جمع شده ایم تا از فیصله های پولی اجلاس برلین استقبال و قدردانی کنیم. بخشهای دیگر آن اجلاس بما و شما تعلق ندارد.دولتیا ن دانند وکارشان.

جامعه جهانی و بخصوص یکی از مقامات فرموده اند:افغانستان باید با این پول ها به دو پا ایستاده شود.  بخاطر اجرای دستوراین آ قای محترم لطفآ برای پنج دقیقه بدوپا ایستاده شوید.1، 2، 3 ...لطفاً بنشینید. همین امرو ز باید نامه های رسمی به مراجع مسوول تقسیم پول فرستاده شود و در آن تاکید گردد که ما اولین انجو هستیم که دستور را اجرا کردیم و بدوپا ایستاد شدیم، تقاضا شود تا سهم بیشتر برا ی ما تخصیص دهند.

اساسی ترین و مبرمترین وظیفه ما این است تا نگذاریم این پول ها به خزانه دولت برود. ما باید بیشترین قسمت را داشته باشیم. اگر چنین شد آنگاه حاضر هستیم بجای پنج دقیقه ده دقیقه و بجای دو پا با چهار پا ایستاده شویم.

حاضرین : ایستاده میشیم صد بار و صد ساعت ایستاده میشیم.(کف زدنها)

جلسه با صدور قطعنامه ای زیر عنوان (( تاراج بیشتر آینده بهتر)) خاتمه پذیرفت. وقتی از تعمیر مجلل " تاراج انجو" خارج شده و قصد حرکت بسوی دفتر نشریه نمودم. چنان گيچ شده بودم که حساب چهار سمت را نیز دیگر نمیدانستم. چه رسد بحساب و کتاب وخم وچم انجو ها.

خنده ها

قصه روباه و خروس

 

 

 

 

درين شب و روز ها از مراجع مختلف، دهن های خورد وکلان بی بو، بـدبو يا خوش بو اخبار اخـراج مهاجرين افغان ويا فيشنی تر برگشتا ندن آنها را به افغا نسـتان به بهانه های مختلف ميشنويم و اين دنيای سرگردان يکبار ديگر دور سر مهاجرين سرگردان افغان ميچرخد. در همين چرت وفکر بودم که داستان «روباه و خروس» در ذهنم قـد بلندک کرد. قصه از اين قرار بود:

 

روزی روبای سير اما آزمند بقصد خوردن خروس که در مزرعه ميچريد برامد چون سير بود در فکر آزار خروس شده و بهانه ميگرفت.

روباه- او خروس تو پادشاه، پدرت پادشاه يا پدر کلانت پادشاه س که تاج پوشيدی؟

خروس- قربان نه خودم پادشاه نه پدر وپدر کلانم پادشاه هستن ای تاج طبيعی و خدا داد اس.

روباه - تو ملا، پدرت ملا يا پدر کلانت ملا اس که آذان ميتی؟

خروس- نی بادار هيچ کدام ما ملا نبوده و نيستيم وختی گلويم خارش ميکنه سلفه ميکنم سلفه مه ره به آذان چی.

تير بهانه های روباه که بخاک خورده بود با عصبانيت فريا د زد:

 

-    مره تيز نکاح خطته.

-     کدام نکاح خطه!؟

-     نکاح خطته همرای ای ماکيا ن که مستی داشتی.

-     مه وظيفه خوده انجام ميتم، نسل اندرنسل ما نکاح نکديم و نکاح خط نداريم.

-     پادشاه نيستی تاج داری، ملا نيستی آذان ميتی، نکاح خط نداری همرای نا محرم چکر ميزنی به جرم اين سه گناه کلان حمله...... و خروس بيچاره چشم بهم زدنی بال بال و پرپر شد.

 

مهاجرين بيچاره هم زير رگبار چنين بهانه ها قرار گرفته اند. موثر ترين شيوه برخورد با اين مساله همدلی،همدستی و همکاری افغانهاست.

 فريد سيا ووش