فعاليتهاي فرهنگي و مذهبي ناصرخسرو(بلخي)

 

ناصرخسروي بلخی (۴۸۱۳۹۴ هجری)  یکی از نابغه های فکری و شاعر مشهور ادب پارسی دری در قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی) محسوب میگردد. ابو معین ناصر پسر خسرو پسر حارث قبادیانی، شاعر، حکیم، نویسنده و سیاح مشهور و داعی بزرگ ا سماعیلیه ( در اسماعیليه معروف به حجت خراسان)  در سال ۳۹۴ ه. در قبادیان بلخ (در شمال افغانستان امروزی) بدنیا آمد. ناصر خسرو در آعاز زندگی در دربار پادشاهان غزنوی اشتغال داشت ، اما در اثر خوابیکه دید به قول خودش از خواب غفلت بیدار شد، شغل دیوانی را کنار گذشت و در جستجوی حقیقت ، معرفت و کمال به مسافرت پرداخت، تا سال ۴۴۴ هجری در مسافرت بسر برد. وی مدت هفت سال سرزمین عربستان و شمال شرقی و جنوب غربی و مرکزی خراسان و آسیای صغیر و شام و سوریه و فلسطین و مصر و قیروان و سودان را سیاحت کرد.

مدت سه سال در مصر ماند، درین مسافرت هفت ساله با حکما و دانشمندان وعلمای مختلف ملاقات کرد و مباحثات آراست در مصر وی بدیدار خلیفه فاطمی (امام ا سماعیلیه) المستنصربالله مشرف گردید ، او کیش اسماعیلیه را موافق میل و آرزوی خود یافت و بدان پیوست و عنوان حجت خراسان را دریافت نمود. و در سال ۴۴۴ ه . که حدود پنجاه سال داشت به خراسان بر گشت و به بلخ زادگا اصلی خویش فرود آمد، و بدعوت مردم به کیش اسماعیلیه پرداخت. اما با خصومت امرای سلجوقی مواجه شد. امرای سلجوقی شاید هم با اشاره خلفای بغداد (عباسیان) که د شمنان خونی اسماعیلیان بودند عوام و علمای اهل سنت را علیه وی تحریک کرده ، باب خصومت را باز نمودند. عوام در تبانی با ملاها دست به آشوب زده به خانه اش هجوم برده کاشانه اورا به آتش کشیدند. وي ناگزیر بلخ را ترک نموده متواری گشت و بالاخره به (یمگان) بدخشان (افغانستان) پناه برد و بقیه عمر خود را در آنجا گذرانيد . ناصرخسرو در بدخشان به تحقیق و تصنیف و تآلیف پرداخت، تا آنکه در سال ۴۸۱ هجری پدرود حیات گفت.

شعر «عقاب» ناصر خسرو بلخي

روزى ز سر سنگ عقابى به هوا خاست
و اندر طلب طعمه پر و بال بياراست
بر راستى بال نظر كرد و چنين گفت
امروز همه روىِ جهان زير پر ماست
بر اوج چو پرواز كنم از نظر تيز
مى‏بينم اگر ذره‏اى اندر تك درياست
گر بر سر خاشاك يكى پشّه بجنبد
جنبيدن آن پشّه عيان در نظر ماست
بسيار منى كرد و ز تقدير نترسيد
بنگر كه از اين چرخ جفاپيشه چه برخاست
ناگه ز كمينگاه يكى سخت كمانى
تيرى ز قضاى بد بگشاد برو راست
بر بال عقاب آمد آن تير جگردوز
و از ابر مر او را به سوى خاك فروكاست
بر خاك بيفتاد و بغلتيد چو ماهى
و آن‏گاه پر خويش گشاد از چپ و از راست
گفتا عجبست اينكه ز چوبى و ز آهن
اين تيزى و تندى و پريدن ز كجا خاست
زى تير نگه كرد و پر خويش بر او ديد
گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست.

تحصیلا ت نخستین خویشرا در زادگاهش به پایان رساند و به کسب سایر علوم چون :

-     طب .-   مو سیقی .-     حسا ب .-  نجو م .-   فلسفه . -  ز با ن یو نا نی پرداخت . با سفر های از نزد علما و دانشمندان عصر خود نیزکسب علم نمود. ناصر خسرو در سن ۲۸ سالگی به سرودن شعر آغاز کرد و در شعر دارای دو دیوان یکی  به ز با ن دری و دیگری به زبان عربی میباشد. ناصر خسرو در دربار سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود راه یافت که از احترام و عزت و مشاغل مهمی  در دربار آنان  بر خوردار بود.  اشعار ناصرو خسرو  حاوی مطالب و مضامین ستیزنده و پرخاشگری علیه مظالم روحانیون د نیاپرست  و تاریک اندیش و شاهان و حکمرانان استثمار گرو مفت خور است که دهقانان و کار گران و کاسبا نرا در ده و  شهر استثمار میکردند و از حاصل دسترنج آنان خوان هفت رنگ برای اهل و عیال خویش اماده میکردند . مشاهده این وضع بر روح حساس و پرخاشگر شاعر با احساس تاثیر شگرف نمود و بدین اساس وی از در بار و جاه وجلال قطع رو ا بطه میکند. وقتی روابط خود را با دربار و در باریان قطع میکند به روحانیان رو می  آورند . که از معاشرت و اخطلات با آن خیلی ها در رنج و عذاب میشود . چه وی ازین نزدیکی با آنان در میابد که آنان مشتی  فاقد منطق سلیم و سالوس و متعصب ، کوتاه نظر و از پادشاهان و امیران و خواجگان بدتر میباشد; چنانکه میگوید:

 از رنج روز گار چو جانم ستوه گشت                       

  یک چند با ثنا بدر پادشاه شدم

صد بندگی شاه ببا یست کردنم

از بهر یک امید که از وی روا شدم

جز رنج و درد هیچ نگردند  حاصل

زانکس که سو اوبه امید شفا شدم

از شاه زی فقیه چنین بود رفتم

کز بیم مورد در دهن اژدها شدم.

ناصر خسرو نا امیدانه مجامع روحانیون را نیز ترک و در سن چهل سالگی برای دریافت حقایق و دانستن حال و احوال توده های زحمتکش مشغول گشت  . ناصر خسرو به شهر های مختلف خراسان ، هندوستان  به سفرهای طولانی و پررنج میپردازد که در این سفر با طوایف گوناگون هند آشنا و خصوصیات قوی آهنین و عنعنات ملی آنانرا درک و با دانشمند هندی به گفت و شنود ميپر دازد. بعد از سفر هندوستان سفر های دیگری به همراهی برا د رش و یک غلام هندی بمدت هفت سال بکشور های چون ایران ، ارمنستان ، آسیای صغیر  ، طرابلس ،عراق، سوریه ، فلسطین، مصر ،تونس ، سودان ، یمن جزیره العرب می نماید.از این سفر ها تجارب مهم نصیب اش میگردد که همیشه از آن میآموزد و تحقیق میکند و می نویسد.در کتاب < نگاهی نو به سفر نامه ناصر خسرو> تالیف فیروز منصوری آمده است.

چنان شنیدم که ناصر خسرو وقتی به قزوین رسید ، دکان پبنه  دوزی رفت و بنشست تا کفشها یش  را اصلاح کند ناگاه  در بازار غوغا برخاست. پنبه دوز از دکان برخاست در میان آن غوغا افتاده چون بازگشت لقمه گوشت بر سر درفش داشت.

ناصر پرسید : این چیست و این غوغا چه بود ؟

پنبه دوز گفت: شخصی شعر ناصر خسرو خوانده بود ; او را پاره پاره کردند . این لقمه گوشت اوست .

ناصر کفشهایش را رها کرد و گفت : در شهری که شعر ناصر باشد من نباشم .

ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسنده گان بزرگ ادبیات پارسی است که در فلسفه و حکمت دست بالاي داشت، وي در خداشناسی و دینداری سخت استوار بوده است، و مناعت طبع و بلندی همت و عزت نفس و صراحت گفتار و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است. ناصربزرگ  در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است، و از سلطان و امیر ترس ندارد. ناصر جهان سلفه را به پشیزی نمی‌خرد. (از زبان خود ناصر خسرو). او به آثار منظوم و منثور خویش می‌نازد و به علم و دانش خویش فخر می‌کند.   ناصر خسرو در باره خود چنین می‌گوید:

گه نرم و گه درشت چون تیغ

پند است نهان و آشکارم

با جاهل و بی خرد درشتم

با عاقل نرم و برد بارم .

ناصر در سفرنامه رویدادها و قضايا را با بیطرفی و بی غرضی تمام نقل می‌کند. اما زمانی‌که به زادگاه‌اش بلخ می‌رسد و به امر دعوت به مذهب اسماعیلیه مشغول می شود، ملا ها و فقه‌ها سد راه او شده و عوام را علیه او تحریک نموده، خانه و کاشانه‌اش را به‌نام قرمطی ، غالی و رافضی به آتش کشیده قصد جانش می‌کنند، به این سبب در اشعارش لحن او اندکی در تغییر می‌کند،  اما نسبت گرایش به مذهب اسماعیلیه و وظیفه‌ای‌ که به‌وی محول شده بود و نیز رویارویی با علمای اهل سنت و با سلجوقيان  و خلفای بغداد که مخالفان سرسخت اسماعیلیان بودند، ستیز و پرخاشگری در وی بیدار می‌شود، به فقها و علمای زمان می‌تازد و به دفاع از خویشتن می‌پردازد.  ناصر خواستار جامعه‌ای‌ است منزه و پاک؛ دور از مفاسد اخلاقی، آدم‌کشی، دزدی، رشوه‌خواری، خیانت، چاپلوسی، عیش و عشرت. وی معتقد است که چنین جامعه‌ای جز زیر سیطره دین بوجود نمی‌آید. ناصر مدیحه‌گویی را دروغ می‌شمارد و از شاعرانی که امیران و سلاطین را مدح می‌کنند بیزار است، او شاعری را می‌پذیرد که شعرش رهنمای مردم باشد.

محور شعر ناصر عقیده مذهبی و اخلاق است و وی همه چیز را زیر سیطره ای این دو قرار داده، از این رو دیوان اشعارش اغلب مشتمل است بر عقاید مذهبی، اخلاق و بقول امروزی اشعار سیاسی در انتقاد از امیران، شاهان و شاعرا ن ستایشگر، انتقاد از عالمان دینی که دین را وسیله قرار داده ،خود تا گلوگاه غرق در گناه می‌باشند.   ناصر در اشعار خویش به قرآن استناد می‌کند. در بسیار موارد آیات قرآن را تضمین می‌کند. وی برای قرآن ظاهر و باطن و یا به معنای دیگر تنزیل و تآویل قایل است. وی معتقد است که هرکس بی تاویل به قرآن دست یازد او گمراه است.  

من آنم که در پای خوکان نریزم

مر این قیمتی  د ر لفظ د ری  را . 

آثار ناصرخسرو

ناصرخسرو دارای تالیفات و تصنیفهای بسیار بوده است، چنانچه خود درین باره گوید: منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن / زین چرخ پرستاره فزونست اثر مرا

آثار ناصرخسرو عبارت اند از:

دیوان اشعار پارسی

دیوان اشعار عربی ( که متاسفانه در د ست نیست). خود درباره دو دیوان پارسی و تازی چنین گوید:  بخوان هر دو دیوان من تا ببینی / یکی گشته باعنصری، بحتری یا: این فخر بس مرا که به هر دو زبان / حکمت همی مرتب و دیوان کنم

-  جامع الحکمتین - رساله ایست به نثر دری در بیان عقاید اسماعیلیان.

خوان الاخوان - کتابیست به نثر در اخلاق و حکمت و موعضه.

- زادالمسافرین - کتابی است در بیان حکمت الهی به نثر روان.

- گشایش و رهایش - رساله‌ای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آنها.

-  وجه دین - رساله ایست به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت.

-  بستان‌العقول و دلیل المتحرین که از آنها اثری در دست نیست.

- سفرنامه - این کتاب مشتمل بر مشاهدات سفر هفت ساله ایشان بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به حساب می‌آید.

-  سعادت‌نامه - رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.

- روشنایی‌نامه - این رساله نیز به نظم پارسی است.

به از کتابها و رساله‌های فوق کتابها و رساله‌های دیگری نیز به حکیم ناصرخصرو ونسبت داده شده اند که بسیاری از خاورشناسان که راجع به احوال و آثار ایشان تحقیق کرده اند در وجود آنها تردید کرده اند. نام این کتابها و رسالات عبارت است از: اکسیر اعظم، در منطق و فلسفه و قانون اعظم؛ در علوم عجیبه - المستوفی؛ در فقه - دستور اعظم - تفسیر قرآن - رساله در علم یونان - کتابی در سحریات - کنزالحقایق - رساله‌ای موسوم به سرگذشت یا سفرنامه شرق و رساله‌ای موسوم به سرالاسرار.

زادالمسافرین

زادالمسافرین، مهمترین اثر ناصر خسرو قبادیانی بلخی ، سخنور، متکلم و حجت نامدار اسماعیلیه است که نزدیک به ۱۰۰۰ سال پیش از این (۴۵۳ ق) تالیف شده و معتبرترین و عمده ترین منبع در شناخت اندیشه‌ها و باورهای او به شمار می آید. این کتاب ، یکی از مهمترین آثار کلامی فلسفی اسماعیلیه و حاوی واپسین باورهای مذهبی و ایده های کلامی و جهان‌شناختی رسمی فاطمیان در دوره امپراتوری دینی آنان است ، پیش از آن که دعوت فاطمی دچار دودستگی نزاری و مستعلوی شود.

زادالمسافرین در زمره متون منثور کهن پارسی است و به جهت روزگار تالیف و روش نگارش ، از دیرباز مورد توجه سبک شناسان نثر پارسی بوده است. زادالمسافرین سرشار از واژه های نادر و کهن پارسی است و افزون بر آن ، برابرنهاده های پارسی ارزشمندی برای اصطلاحات فلسفی عربی در آن آمده که سخت در خور توجه است. زادالمسافرین به سبب محتوای کلامی فلسفی و زبان ویژه و کهن، متنی آسان نیست. همین موضوع موجب شده که د ست نوشته‌های بر جای مانده از آن آکنده از اغلاط و تصحیفات باشد، جدای از آن که نسخه های اصیل و کهن آن بس اند ک است. سیدمحمد عمادی حائری، پس از نسخه ‌شناسی تطبیقی زادالمسافرین و برگزید ن کهن ترین ، اصیل ترین و صحیح ترین نسخه ها، با تامل در مفاهیم کلامی فلسفی اسماعیلیه از يکطرف و دقت های واژه ‌پژوهشي و سبک‌ شناسانه از دیگر سو، به تصحیح انتقادی این اثر پرداخته و برای نخستین بار متنی صحیح و اصیل از آن عرضه کرده است. او همچنین تعلیقاتی پیرامون اثبات متن و ضبط نسخه ها، بر متن ویراسته خود افزوده است.

ناصر خسرو بلخي از خراسان چنين ياد مى ‏كند:

خراسان جاى دونان گشت، گنجد
به يك خانه درون آزاده با دون؟
نداند حال و كار من جز آن كس
كه دونانش كنند از خانه بيرون
همانا خشم ايزد بر خراسان
بر اين دونان بباريدست اكنون
كه اوباشى همى بى‏خان و بى‏مان
در او امروز خان گشتند و خاتون.